زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیر زن هرگز زیر بار نمیرفت و گلههای شوهرش رو به حساب بهانه گیریهای او میگذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت. تا اینکه روزی پیر مرد فکری به سرش زد و برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف میکند و آسایش او را مختل کرده است ضبط صوتی را آماده میکند و شبی همه سر و صدای خرناسهای گوشخراش همسرش را ضبط میکند. پیر مرد صبح از خواب بیدار میشود و شادمان از اینکه سند معتبری برای ثابت کردن خروپفهای شبانه او دارد به سراغ همسر پیرش میرود و او را صدا میکند، غافل از اینکه زن بیچاره به خواب ابدی فرو رفته است! از آن شب به بعد خروپفهای ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او میشود.
---- ---- ---- --- ---
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.